در هفته‌های اخیر، افزایش تنش‌ها میان جمهوری اسلامی و اسرائیل و احتمال قطعی حمله نظامی اسرائیل، تاثیرات منفی بر اقتصاد ایران داشته است.

تهدید جمهوری اسلامی به آغاز یک جنگ منطقه‌ای نیز کافی بوده تا بازارهای مالی ایران دچار نوسانات شدید شوند. سقوط بیش از ۲۴ هزار واحدی شاخص بورس تهران در روز شنبه و افزایش ناگهانی قیمت طلا و سکه نشانه‌هایی از این وضعیت بحرانی هستند.

اقتصاد ایران به وضوح بوی جنگ را احساس کرده و واکنش نشان داده است. قیمت سکه از ۵۴ میلیون تومان عبور کرده و تنها طی چند روز، بیش از چهار میلیون تومان افزایش یافته است. هرچه احتمال حمله نظامی اسرائیل بیشتر می‌شود، افزایش بیشتر قیمت سکه نیز محتمل‌تر می‌گردد. مردم با نگرانی ناظر افزایش قیمت سکه و دلار هستند که زندگی روزمره آن‌ها را به‌طور مستقیم تحت تأثیر قرار داده است.

قیمت دلار نیز در سه هفته اخیر، هم‌زمان با حملات سپاه به اسرائیل، حدود چهار هزار تومان افزایش یافته است. این در حالی است که اگرچه موشک‌های سپاه ظاهرا به سمت اسرائیل شلیک شده‌اند، تاثیر واقعی آن‌ها مستقیما بر اقتصاد ایران حس شده و هر روز همچون بمبی در بازارهای داخلی منفجر می‌شود.

اقتصاد ایران گروگان سیاست خارجی ماجراجویانه و سپاه‌محور

در این شرایط، دولت پزشکیان نیز قادر به انجام اقدامی موثر نیست؛ چرا که جنگ و تحریم‌ها فراتر از اختیارات دولت قرار دارند. اظهارات عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد، مبنی بر لزوم رفع تحریم‌ها برای بهبود اوضاع اقتصادی، در حالی مطرح شده که همه از جمله خود همتی، به عدم امکان تحقق این خواسته در شرایط فعلی واقف هستند.

اقتصاد ایران عملا گروگان سیاست خارجی شده است؛ سیاستی که روزبه‌روز به سمت تنش و درگیری بیشتر با آمریکا و اسرائیل پیش می‌رود. نه‌تنها امیدی به رفع تحریم‌ها نیست، بلکه تحریم‌های جدید، از جمله علیه شرکت هواپیمایی ایران‌ایر، شرایط را وخیم‌تر کرده‌ و پروازهای ایران به اروپا به‌طور کامل متوقف شده‌اند. در چنین فضایی، سرمایه‌گذاران خارجی نیز از ترس وقوع جنگ، از سرمایه‌گذاری در ایران اجتناب می‌کنند.

نارضایتی اجتماعی و خشم عمومی

در میان این بحران اقتصادی، اعتراضات اقشار مختلف جامعه مانند بازنشستگان و پرستاران نیز افزایش یافته و مردم به‌طور مداوم از شرایط نابسامان اقتصادی و خالی شدن سفره‌های خود شکایت می‌کنند. نکته مهم در این اعتراضات، خشم عمومی نسبت به بی‌توجهی حکومت به مشکلات داخلی و تمرکز آن بر تامین منافع گروه‌هایی همچون حزب‌الله لبنان و حماس است. مردم احساس می‌کنند که در میان بحران‌ها و فشارهای اقتصادی، حکومت آن‌ها را رها کرده و تمام توجه خود را معطوف کمک به لبنانی‌ها و فلسطینی‌ها کرده است. این احساس، شکاف میان مردم و حکومت را عمیق‌تر کرده و در پیام‌های اعتراضی مردم نیز به وضوح می‌توان خشم و نارضایتی را مشاهده کرد.

تلاش ناکام برای کشتن نتانیاهو و تاثیر آن بر تشدید بحران

از طرف دیگر تلاش‌ سپاه پاسداران و گروه‌های نیابتی آن برای ترور بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نیز ناکام مانده است. حمله یک پهپاد به خانه نتانیاهو در قیصریه، واقع در بین حیفا و تل‌آویو، به نتیجه‌ای نرسید؛ زیرا او و همسرش در هنگام حمله در خانه نبودند. این ناکامی، موجب افزایش خشم اسرائیل شده و تهدیدهای جدیدی علیه جمهوری اسلامی مطرح شده است.

این حادثه این سوال را مطرح می‌کند: چرا اسرائیل و آمریکا توانسته‌اند بسیاری از فرماندهان سپاه و گروه‌های نیابتی را ترور کنند، اما جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی‌اش نتوانسته‌اند حتی یک فرمانده ارشد اسرائیلی را هدف قرار دهند؟

برتری اطلاعاتی؛ تکنولوژیک و عملیاتی اسرائیل

پاسخ به این سوال در برتری اطلاعاتی، تکنولوژیکی و عملیاتی اسرائیل و آمریکا نهفته است. در چهار سال اخیر، بسیاری از فرماندهان ارشد سپاه و نیروهای نیابتی، از جمله قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس در سال ۲۰۲۰، محمدرضا زاهدی و عباس نیلفروشان، توسط اسرائیل و آمریکا ترور شده‌اند. همچنین، اسرائیل با انجام حملاتی دقیق، رهبران حماس و حزب‌الله را یکی پس از دیگری حذف کرده است؛ از هنیه و نصرالله گرفته تا فرماندهان شاخه‌های نظامی این گروه‌ها.

در مقابل، جمهوری اسلامی و گروه‌های نیابتی‌اش در تمام طرح‌های ترور مقامات اسرائیلی شکست خورده‌اند. حتی تلاش‌های آن‌ها برای کشتن نتانیاهو، نفتالی بنت، نخست وزیر پیشین و موشه یعلون، فرمانده سابق ارتش اسرائیل لو رفته یا ناکام مانده است. این شکست‌ها نشان‌دهنده ضعف اطلاعاتی، فنی و عملیاتی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن در مقایسه با اسرائیل است.

برتری اسرائیل در ترورهای هدفمند نه‌تنها به اطلاعات دقیق، بلکه به فناوری پیشرفته نیز متکی است. اسرائیل از فناوری‌هایی مانند تیربارهای اتوماتیک و موشک‌های هدایت‌شونده دقیق استفاده می‌کند، در حالی که جمهوری اسلامی از چنین توانمندی‌هایی بی‌بهره است. عملیات‌های موفق اسرائیل نشان می‌دهند که این کشور نه‌تنها اطلاعات دقیق دارد، بلکه توانسته است برتری اطلاعاتی خود را به عملیات‌های موثر و دقیق تبدیل کند.

در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی‌اش با وجود تبلیغات گسترده درباره توانایی‌های نظامی خود، در عمل چیزی برای ارائه ندارند. اسرائیل بارها فرماندهان سپاه و گروه‌های نیابتی را در سوریه، لبنان، غزه و حتی داخل ایران هدف قرار داده است. این واقعیت، برتری اسرائیل را در حوزه‌های اطلاعاتی و عملیاتی نشان می‌دهد.

در مجموع؛ با ادامه تنش‌های سیاسی و نظامی، اقتصاد ایران بیش از پیش تحت فشار قرار گرفته و هیچ چشم‌انداز روشنی برای بهبود اوضاع وجود ندارد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی، که به جای تمرکز بر منافع ملی به حمایت از گروه‌های نیابتی در منطقه معطوف شده، اقتصاد و زندگی مردم را گروگان گرفته است. در این شرایط، ادامه مسیر فعلی در سیاست خارجی نه‌تنها به بهبود اوضاع کمکی نخواهد کرد، بلکه بر عمق بحران اقتصادی و اجتماعی خواهد افزود.

خبرهای بیشتر

پربیننده‌ترین ویدیوها

جهان‌نما
تیتر اول با نیوشا صارمی
جهان‌نما
چشم‌انداز

شنیداری

پادکست‌ها